حاکمیت شرکتی چیست؟
بعد از تحولات عظیمی که از تحقق یافتن آرزوی بشر مبنی بر کار کردن با دیگران و مشارکت برای نیل به هدف مشترک صورت گرفت و رشد و تکامل اجتماعی را به همراه آورد، رفته رفته اندیشه جدایی مالکیت از مدیریت شکل گرفت که به نظر می رسد یکی از با اهمیت ترین رخدادهای اوایل سده بیستم می باشد. پی آمد منطقی این تحول، ایجاد و گسترش بازارهای مالی و پولی و رونق روز افزون آنها و سپردن نقش اجتماعی و اقتصادی گسترده تر به حرفه حسابداری و حسابرسی در فرآیند پاسخگویی مدیران به مالکان و سایر ذینفعان بود. در پی این تحولات از مسائل مهمی که در سال های اخیر در پی رسوایی های گسترده مالی در سطح شرکت های بزرگ مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و به عنوان یکی از موضوع های مهم برای سرمایه گذاران نیز مطرح شده، موضوع حاکمیت شرکتی است که به لزوم نظارت بر مدیریت شرکت و تفکیک واحد اقتصادی از مالکیت آن و در نهایت حفظ حقوق سرمایه گذاران و ذینفعان می پردازد.
حتما مقاله تهیه و ارائه گزارشات خرید و فروش فصلی (صورت معاملات فصلی) مطالعه کنید.
تاریخچه حاکمیت شرکتی
در واقع ماجرای حاکمیت شرکتی با شرکت انرون بزرگترین شرکت فعال در بخش انرژی جهان آغاز شد. این شرکت در حالی که در سال های ۱٩٩٩و ٢۰۰۰ یکی از موفق ترین شرکت های آمریکایی با صورت های مالی درخشان و پیش بینی سود کاملا جذاب در راس انتخاب های هر سرمایه گذار علاقه مند به سهام شرکتها قرار داشت، ناگهان در سال ٢۰۰٢ اعلام ورشکستگی کرد؛ چند ماه بعد فاجعه ورشکستگی ورلدکام، بزرگترین شرکت مخابراتی جهان، بهای سهام آن را ظرف مدت کوتاهی از صد دلار به یک سنت رساند. مدیران رده بالای شرکت آنچنان در چرخه شیطانی مدیریت سود هر سهم گرفتار شده بودند که برای پنهان کردن میزان بدهی خود متوسل به نیرنگ در حسابداری (حسابداری ساختگی) شدند. فروپاشی شرکت های بزرگ در سال های اخیر توجه همگان را به نقش برجسته حاکمیت شرکتی و توجه جدی به اصول مذکور در مورد پیشگیری از این فروپاشی ها، جلب نموده است و انجمن های حرفه ای و دانشگاه ها در سراسر جهان استقبال گسترده ای به این موضوع نشان می دهند.
تعاریف حاکمیت شرکتی
در سال های ۱٩٨۴ تا الان تعاریف متفاوتی از حاکمیت شرکتی شده است. همچنین، روش های متعددی برای تعریف حاکمیت شرکتی وجود دارد که از تعاریف محدود و متمرکز بر شرکت ها و سهامداران آنها تا تعاریف جامع و در برگیرنده پاسخگویی شرکت ها در قبال گروه کثیری از سهامداران، افراد یا ذینفعان، متغیر هستند. در حقیقت تعاریف مرتبط با حاکمیت شرکت عمدتاً معرف علائق و نگرش کسانی است که ارزش های فکری آنان به معانی حاکمیت شرکت جهت داده است.
در واقع حاکمیت شرکت به مسایلی همچون اینکه چه کسی (حقیقی یا حقوقی) چه وظایفی را بعنوان یک ذینفع شرکتی بر عهده دارد، می پردازد و سیر تطور آن در سال های اخیر حاکی از آن است که رویکردهای مدیریت محور آن با سرعتی فزاینده در حال تبدیل شدن به رویکردی ذینفع محور است.
از بررسی تعریف های حاکمیت شرکتی و تحلیل آنها تعریف جامع و کامل حاکمیت شرکتی بصورت زیر ارائه می گردد:
“حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها، فرایندها، فرهنگها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان میشود.”
همچنین بررسی تعریفها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مرور دیدگاه های صاحبنظران، حکایت از آن دارد که:
حاکمیت شرکتی یک مفهوم چند رشتهای(حوزهای) است که هدف نهایی آن دستیابی به چهار مورد زیر در شرکتهاست:
- پاسخگویی
- شفافیت
- عدالت (انصاف)
- رعایت حقوق ذینفعان
که مسؤولیت پاسخگویی، شاه بیت هدف های حاکمیت شرکتی است.
با توجه به اینکه اهمیت حاکمیت شرکتی به زبان ساده در آن است که خرد جمعی را در امور حیاتی سازمان حاکم می کند و کنشگران اصلی در حاکمیت شرکتی، مدیریت عامل، سهام داران و هیئت مدیره می باشند ولی لفظ حاکمیت معمولاً به فعالیت های نظارتی هیئت مدیره روی هدف ها، برنامه ها و سیاست های کلی سازمان اطلاق می شود که وضع برنامه ها و سیاست ها، نظارت روی عملکرد مدیران اجرایی ارشد، تامین منابع کافی برای سازمان، اطمینان از به اجرا درآمدن قوانین و مقررات، نمایندگی از طرف سازمان در برابر ذی نفعان خارج از سازمان و … را در بر می گیرد. بر همین اساس در سال های اخیر در راستای بهبود ساختارهای حاکمیت شرکتی ، تدوین آیین نامه نظام حاکمیت شرکتی و قانون بازار سرمایه مورد توجه ویژه قرارگرفته اند.
نویسنده: محمدجواد تصدی کاری
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!