از زمان پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا کانون فعالیت های مالی و کارآفرینی بوده است. با این وجود طی چند سال گذشته، تعداد شرکت هایی که از آمریکا به عنوان پایگاه فعالیت های اقتصادی خود استفاده می کنند به طور مداوم در حال کاهش است. این به دلیل سیاست های مالیاتی نامطلوب در آمریکا است. آمریکا تنها کشور درجهان است که نرخ مالیات بالا را با سیستم مالیات بین المللی ترکیب می کند. به این معنی که دولت آمریکا این حق را برای خود قائل است تا از تمام سودهای بدست آمده از شرکت های آمریکایی صرف نظر از محل استقرار آنها، با نرخ بسیار بالا مالیات دریافت کند.
درست است که آمریکا بازار بزرگی است و شرکت ها از بسیاری جهات به آن وابسته اند. با این حال، سیاست های مالیاتی آن نیز بسیار محدود کننده هستند. به همین دلیل شرکت ها در آمریکا از استراتژی های بسیار متنوعی برای کاهش بدهی های مالیاتی خود استفاده می کنند. در این مقاله به برخی از این راهکارها اشاره شده است. در این مقاله به بررسی برخی از این استراتژی ها می پردازیم:
انتقال شعب مرکزی به خارج از امریکا
بهترین استراتژی برای جلوگیری از یک نظام مالیاتی گران، خروج از آن است. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های بزرگ از آمریکا خارج شده اند. در دهه ۱۹۸۰، ۱۸ شرکت از ۲۰ شرکت برتر جهان در آمریکا حضور داشتند. با این حال، اکنون تنها ۸ شرکت از ۲۰ شرکت برتر جهان در امریکا مستقر هستند. شرکتهایی مانند Burger King دفاتر مرکزی خود را به خارج از آمریکا منتقل کرده اند.
دلیل این امر این است که چندین شرکت مانند Ireland (واقع در شهر دوبلین ایرلند) وجود دارند که نظام مالیاتی بهتری را به شرکت ها ارائه می دهند. با این حال، این کشورها مشوق هایی ویژه ای به شرکت هایی ارائه می دهند که دفتر مرکزی خود را به کشور خود منتقل می کنند. دلیل این امر آن است که مبنای تعیین مالیات بر درآمد بین المللی شرکت ها، محل استقرار دفاتر مرکزی آنهاست. بنابراین با این شیوه پایه ی مالیاتی افزایش می یابد و آن کشور می تواند با نرخ مالیات پایین تر، درآمد مالیاتی بیشتری کسب کند.
تعدیل نرخ مالیاتی شرکت های بین المللی
همانطور که در مطلب بالا ذکر شد، دولت آمریکا از درآمد کسب شده توسط شرکت های خود در خارج از کشور نیز مالیات اخذ می کند. با این حال، اعتبارات مالیاتی را نیز برای آنها فراهم می کند. این کار برای ایجاد تساوی در شرایط پرداخت و جلوگیری از پرداخت مالیات مضاعف انجام می شود. به عنوان مثال، اگر شرکتی در فرانسه درآمد کسب کند و ۱۵٪ مالیات در آنجا بپردازد و نرخ مالیات در ایالات متحده ۲۱٪ باشد، در این صورت دولت آمریکا ۱۵٪ به آن شرکت اعتبار می دهد و تنها ۶٪ مالیات اخذ می کند. از طرفی، اگر نرخ مالیات در یک کشور دیگری همچون ژاپن معادل ۳۰% باشد، در این صورت آمریکا هیچ گونه مالیات اضافی از آن شرکت دریافت نمی کند، زیرا ۳۰٪ در حال حاضر بیشتر از ۲۱٪ است.
زمان بندی در بازگشت درآمد به امریکا
استراتژی دیگری که معمولا توسط شرکت ها استفاده می شود، زمان بندی بازگشت سرمایه خود به آمریکا است. طبق قوانین مالیاتی آمریکا، شرکت ها هنگام درآمد زایی در کشورهای خارجی مالیات نمی پردازند. بلکه شرکت ها زمانی که این درآمد را به آمریکا بازگردانند، موظف به پرداخت مالیات هستند. از این رو اگر شرکتی بتواند بازگشت سرمایه خود به کشور را به تأخیر بیندازد، می تواند مالیات را نیز برای مدت نامعلومی به تاخیر بیندازد.
این روش کمک می کند تا شرکت ها درآمد های خود را جمع نموده و در سالی که شرکت در حال ضرر دهی است، آنها را به داخل کشور انتقال دهند. به طور تقریبی هر ده سال یک رکود اقتصادی رخ می دهد. این درست زمانی است که فروش و سود شرکت در اوج نزول خود قرار دارد. اگر این شرکت با ضرر روبرو باشد، می تواند بخشی از سود ذخیره شده در خارج از امریکا را به کشور بازگرداند. حتی این امکان نیز وجود دارد که در آن زمان با کاهش یا بخشودگی های مالیاتی نیز روبرو شده و بخشی از درآمد بدست آمده خود را از زیر تیغ تیز مالیات نجات دهد.
هزینه های تحقیق و توسعه:
نظام مالیاتی آمریکا مقررات سخاوتمندانه ای را برای هزینه های تحقیق و توسعه در نظر گرفته است. اعتبارات مالیاتی زیادی به شرکتهایی تعلق می گیرد که برای تحقیق و توسعه در آمریکا هزینه می کنند. گاهی اوقات، کل هزینه های تحقیق و توسعه را می توان در سالی که تحقیق انجام شده و به ثبت رسیده است نوشت.
این روش کمک می کند تا پایه مالیاتی و همچنین مالیات قابل پرداخت شرکت ها کاهش یابد. شرکت های چند ملیتی از این تبصره برای فرار از مالیات استفاده می کنند. این کار با متمرکز نمودن تمام فعالیتهای تحقیق و توسعه در آمریکا انجام می شود. با این حال، هنگامی که تیم تحقیق و توسعه به موفقیتی دست پیدا کند، شرکت های تابعه در کشورهای مختلف از آن برای ایجاد سود استفاده می کنند.
کلام آخر
نکته اصلی این است که شرکتآمریکایی های بسیاری از این شیوه ها را برای دور زدن مالیات به کار می برند. اگر دولت امریکا بخواهد نرخ مالیات را منطقی کند، بسیاری از این موارد متوقف می شود و در نتیجه درآمدهای مالیاتی دولت نیز بدون نیاز اعمال فشار به شرکت ها افزایش می یابد. این استدلال دلیل اصلی منطقی سازی نرخ مالیات بر درآمد شرکت ها توسط دونالد ترامپ بوده است.